کارهایی که بعد از یه تصمیمگیریِ بد باید انجام بدید
توسط: Dorie Clark
اقرار به اینکه تصمیمگیریِ بدی رو انجام دادهاید، کار سخت و دردناکیه. شاید فردِ نامناسبی رو استخدام کردید، یا شغلی رو انتخاب کردید که مناسب شما نیست یا خط تولید یه محصول جدیدی رو بهراه انداختید که انگار مشتری نداره. طبیعت انسان همینه که خوشبینه و فکر میکنه که موفقیت خیلی بهش نزدیک شده.
درنهایت، با ظاهر شدن برخی شواهد شوم، بهتره که به ایدهای که داشتید شک کنید؛ اما قبول کردن اشتباه، اون هم پیش همکارهاتون و سایر افراد حرفهای که با شما کار میکنند خیلی احساس ناخوشایندی به آدم میده. در ادامه توضیح میدیم که وقتی متوجه شدید تصمیمگیریِ بدی داشتید باید چه کارهایی رو انجام بدید.
بدونید که باید سریعاً واکنش نشون بدید. انسانها خیلی نسبت به باورِ غلطِ هزینههای برگشتناپذیر (sunk cost fallacy) حساس هستند؛ این مسئلهایه که باعث میشه خاتمه دادن به چیزهایی که براشون زمان صرف کردیم، هزینه کردیم یا تلاش زیادی براشون انجام دادیم سخت بشه. به خاطر همین موضوعه که بسیاری از افراد، حتی زمانی که امید زیادی هم وجود نداره، به رابطههای سرد و ناراضیکنندهشون ادامه میدن («اما ما الان پنج ساله که باهمیم!») یا سهامی که در حال افت هست رو نگه میدارن («من هر سهم رو به قیمت 40 دلار خریدم و منتطر میمونم تا قیمتش برگرده!»). همچنین ممکنه شما سرمایهگذاری سیاسی زیادی رو متحمل شده باشید تا به مناطق جغرافیایی بیشتری رو از آن خودتون بکنید، بنابراین به نظر میرسه کار درست این باشه که به مبارزهتون ادامه بدید تا طرحتون به موفقیت برسه. اما اگه از لحاظ منطقی طرحتون پتانسیل موفق شدن رو نداره یا چند دهه طول میکشه تا به نتیجه برسه و شما هم زمان کافی ندارید، برای شما و شغلتون بهتر اینه که الان شکست رو قبول کنید تا اینکه ایدهتون رو کش بدید و حتی منابع بیشتری رو تلف کنید.
راه درمان رو پیدا کنید. بعضی مواقع، تصمیمگیریِ بد کشنده نیست. ممکنه شما فرد نامناسبی رو استخدام کرده باشید اما اگه اون فرد رفتار مناسبی داشته باشه ممکنه از آموزشها استقبال کنه و مهارتهای خودش رو بالا ببره. ممکنه با گسترش فعالیتهاتون به کالیفرنیای جنوبی موافقت کرده باشید و کارِ شما اونجا نگیره اما میتونید موقتاً به لسآنجلس برگردید و نکتههای بیشتری رو درباره این بازار جدید یاد بگیرید. از طرف دیگه، برخی مشکلات دیگهای هم وجود دارن که نیازمند اقدامی جدی و قاطع هستن. اگه بعد از گذشت یک ماه متوجه شدید که قطعاً از شغلتون متنفر هستید، هر چه سریعتر استعفا بدید تا شرکت هم بتونه به یه فردِ باصلاحیتی که همزمان با شما برای استخدام اومده بوده پیشنهادِ کاری بده. خیلی مهمه که دید شفافی نسبت به نحوه درمان یه تصمیمگیریِ بد داشته باشیم.
از این موقعیت درس بگیرید. آیا امکان پیشبینی واقعبینانهی این مسئله وجود داشت؟ بعضی مواقع ما غافلگیر میشیم؛ دقیقاً بعد از امضا کردن اجارهنامه، یک حادثه طبیعی اتفاق میافته یا درست بعد از اینکه شما شغل جدیدی رو قبول کردید، راهبردِ شرکت بهشدت تغییر میکنه. بااینحال، اگه با خودمون صادق باشیم میبینیم که میتونستیم از خیلی از تصمیمهای بد جلوگیری کنیم. شاید شما با اون دقتی که باید، متقاضیهای استخدام رو بررسی نکردید و بهجای اینکه از مدیرها و همکارهای قبلی اون فرد تحقیق کنید، روی جرأت و ریسکپذیریِ خودتون تکیه کردید. شاید نشانههای بارز مشکلات اقتصادی رو نادیده گرفتید و علیرغم اینکه میدونستید گاهی برندهای لوکس در رکود اقتصادی با مشکلاتی جدی روبرو میشن، کار روی خط تولیدتون رو ادامه دادید. یا شاید به تردیدهای همسرتون در مورد جابجایی توجه نکردید و این مسئله الآن به یه بحرانِ بهتماممعنا تبدیل شده. اتخاذ یه تصمیمِ بد، دردناکه؛ اما میتونید حداقل با درس گرفتن از این تجربه تا حدی اون رو تسکین بدید. برای اینکه متوجه بشوید کجای کار رو اشتباه رفتید زمان بذارید و تأمل کنید. آیا کمدقت بودید یا اینکه به منابع غیرمعتبر اتکا کردید یا اینکه دچار خوشبینیِ کورکورانه شده بودید؟ درک تعصبهای تصمیمگیری و برنامهریزی برای غلبهکردن بر اونها میتونه شما رو برای موقعیت بعدی هوشمندتر کنه.
دانشتون رو به اشتراک بذارید. هیچ چیزی آسونتر از این نیست که تصمیماتِ بد رو پنهان کنیم و وانمود کنیم که اتفاقی نیفتاده؛ اما در قبولکردنِ مسئولیت، قدرتی نهفتهست. وقتیکه Jared Kleinert یک دوره آموزشی آنلاین رو استارت زد (جایی که به شریکهای خودش قول داده بود 11000 دلار پیشفروش داشته باشه) و حتی یه نسخه هم نفروخت، شکست سنگینی رو تجربه کرد؛ اما وقتی تجربیات خودش رو نوشت و اونها رو برای عموم منتشر و دلایلِ پشت تصمیمگیریِ بدش رو آشکار کرد و درسهایی که از این تجربه گرفته بود را با دیگران به اشتراک گذاشت، تونست جریان گفتمان رو تغییر بده. وقتی با Kleinert مصاحبه میکردم، گفت: «همون لحظهای که منتشرشون کردم، همه میگفتن که این موضوع چقدر آسیبپذیر…و شفاف بوده. به نظرم مردم به این قضیه احترام میذارن.»
متأسفانه، اتخاذ تصمیمهای بد بخشی از زندگیه: میزان موفقیت هیچکسی 100% نیست. با همهی اینها، در فرهنگی که گاهی هنوز اشتباهات رو مخفی میکنه، اقرار کردن به اونها چالشبرانگیزه؛ اما وقتی مرتکب اشتباه بشید، تلاش برای درمان سریع و صادقانه مسئله، میتونه مشکل اولیه رو تسکین بده و احترام بیشتر و ماندگاری رو از جانب همکارهاتون برای شما به دنبال داشته باشه.